English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3676 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
feelings indigenous to man U احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inhabitiveness U میل طبیعی انسان به بود باش
anthropo U پیشوند بمعانی >انسان < و > جنس انسان <
anthrop U پیشوند بمعانی > انسان < و > جنس انسان <
intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
artificial intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
machines U یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machined U یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machine U یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
id U مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
anthropography U علم ساختمان بدن انسان رشتهای از علم انسان شناسی که درباره تاثیراوضاع جغرافیایی بر روی نژادها صحبت میکند
physiographic U وابسته به اوضاع طبیعی یاجغرافیای طبیعی
The whole problem with the world is that fools and fanatics are always so certain of themselves, and wiser people so full of doubts. U مشکل اصلی در دنیا این است که احمق ها و متعصب ها همیشه از خودشان مطمئن و انسان های عاقل پر از تردید هستند.
naturalism U فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
AI U طراحی و پیشبرد برنامههای کامپیوتری که از هوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید می کنند و شامل دلایل ابتدایی و سایر خصوصیات بشری هستند
man U انسان
mortals U انسان
loard of creation U انسان
homo U انسان
homosapiens U انسان
in human shape U انسان
mans U انسان
mortal U انسان
human beings U انسان
human being U انسان
homo politicus U انسان اجتماعی
hominid U جنس انسان
humanoid U شبیه انسان
human nature U طبیعت انسان
subhuman U مادون انسان
anthropomorphic U شبیه انسان
superhuman U برتر از انسان
heidelberg man U انسان هایدلبرگ
humankind U نوع انسان
godman U انسان خداوار
The human body U بدن انسان
mankind U نوع انسان
the outward man U انسان فاهر
primitive U انسان اولیه
palm U کف دست انسان
humansit U انسان دوست
palms U کف دست انسان
human movement U حرکت انسان
misanthropy U انسان بیزاری
homosapiens U نوع انسان
anthropology U انسان شناسی
anthropologist U انسان شناس
homo faber U انسان ابزارساز
anthropomorphism U انسان انگاری
eudemonology U گفتاردرسعادت انسان
anthropophobia U انسان هراسی
anthropocentrism U انسان محوری
humanly U مثل انسان
humanist U انسان گرا
bods U بدن انسان
pithecanthrope U انسان میمونی
anthropoid U شبه انسان
anthropoid U انسان نما
anthropoids U شبه انسان
anthropoids U انسان نما
humanitarian U انسان گرایانه
atomy U اسکلت انسان
economic man U انسان اقتصادی
dewlaps U غبغب انسان
humanoids U شبیه انسان
dewlap U غبغب انسان
brisket U سینه انسان
bod U بدن انسان
rump U کفل انسان
rumps U کفل انسان
homo economicus U انسان اقتصادی
misanthrope U انسان گریز
misanthropes U انسان گریز
egalitarian U طرفدارتساوی انسان
voicing U صدای انسان
cannibalism U ادمخواری انسان
manward U بطرف انسان
voice U صدای انسان
kindlity U انسان وار
infrahuman U پایین تر از انسان
marginal man U انسان حاشیهای
infrahuman U مادون انسان
voices U صدای انسان
humankind U بشریت نژاد انسان
man made U ساخته دست انسان
man-made U مصنوع انسان انسانی
man-made U ساخته دست انسان
voicing U صدای سخنرانی انسان
superman U موجود مافوق انسان
cultural anthropology U انسان شناسی فرهنگی
supermen U موجود مافوق انسان
varment U انسان یاحیوان مزاحم
varmint U انسان یاحیوان مزاحم
pre adamite U انسان پیش از ادم
feces U مدفوع انسان وحیوان
humanism U مکتب اصالت انسان
prehuman U پیش از پیدایش انسان
voices U صدای سخنرانی انسان
ethos U صفات وشخصیت انسان
equalitarian U طرفدار تساوی انسان
voice U صدای سخنرانی انسان
physical anthropology U انسان شناسی جسمانی
trunk U خرطوم بینی انسان
anthropomorphic U دارای شکل انسان
hypomorph U انسان سرگرد وپاکوتاه
kindlily U بطورملایم انسان وار
homosapiens U نام علمی انسان
buffs U جلا پوست انسان
manxman U اهل جزیره انسان
buff U جلا پوست انسان
hu man U وابسته ب ه انسان بشری
foliate mask U صورت مجسمه انسان
trunks U خرطوم بینی انسان
theophany U تجلی خدا به انسان
misanthropic U مربوط به انسان گریزی
theophany U فهور خدابه انسان
man trap U دام برای انسان
homo sapiens U انسان اندیشه ورز
aping U میمون انسان نما
neoanthropic U شبیه انسان جدید
apes U میمون انسان نما
neoanthropic U وابسته به انسان جدید
man of mould U انسان خاکی یا فانی
aped U میمون انسان نما
man made U مصنوع انسان انسانی
anthropometry U انسان سنجی جسمانی
ape U میمون انسان نما
anthropology U علم انسان شناسی
satyr U موجود نیمه انسان ونیمه بز
macaque U بوزینه دم کوتاه شبیه انسان
satyrs U موجود نیمه انسان ونیمه بز
floruit U دوره رشد وپیشرفت انسان
self born U پیدا شده در نفس انسان
man-eaters U جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
man is a risible creature U انسان مخلوقی است خنده کن
anthropic U مربوط به دوران پیدایش انسان
anthropogenic U مربوط به پیدایش و تکامل انسان
anthropophagous U تغذیه کننده از گوشت انسان
droid U یک ادم ماشینی شبیه انسان
automaton U ماشینی که کارهای انسان را میکند
automatons U ماشینی که کارهای انسان را میکند
man-eater U جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
as memory serves U هر وقت بیاد انسان بیاید
man eater U جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
theophanic U وابسته به تجلی خدا به انسان
macaca U بوزینه دم کوتاه شبیه انسان
anthropology U مبحث روابط انسان با خدا
non human U غیر متعلق به نژاد انسان
non-human U غیر متعلق به نژاد انسان
superhuman U ابر انسان فوق بشری
subhuman U دارای صفاتی شبیه انسان
kinesiology U تشریح حرکات بدنی انسان
truncal U وابسته به تنه انسان یا درخت
trichotomy U تقسیم وجود انسان به سه قسمت
crutch U محل انشعاب بدن انسان
crutches U محل انشعاب بدن انسان
hu man U دارای خوی انسانی انسان
humanization U انسان پروری متمدن سازی
zombie U انسان زنده شد ادم احمق
zombies U انسان زنده شد ادم احمق
zombi U انسان زنده شد ادم احمق
gorilla U بزرگترین میمون شبیه انسان
ash U بقایای جسد انسان پس از مرگ
preadolescence U دوره قبل از بلوغ انسان
polygenesis U پیدایش انسان ازنژادهاومبادی مختلف
gorillas U بزرگترین میمون شبیه انسان
pithecanthrope U برزخ میان انسان و میمون
glanders U بیماری مسری اسب و انسان
liberalism U اعتقاد به ازادی ازلی و ابدی انسان
bedbugs U ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
bleb U برامدگی روی پوست انسان یاگیاه
misanthropist U کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
fruitarianism U اعتقادباینکه خوراک انسان بایدمیوه باشد
theanthropic U مجسم کننده ذات خدادرهیکل انسان
mensch U [انسان آراسته، بالغ، درستکار و مسئول]
bedbug U ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
prehominidae U پستانداران معدوم انسان نمای اولیه
The human brain is a complex organ . U مغز انسان عضو پیچیده یی است
prehominid U پستانداران معدوم انسان نمای اولیه
machover draw a person test U ازمون کشیدن شکل انسان مکوور
psilanthropism U عقیده باینکه مسیح جز انسان نبوده
memento mori U کاسه یاچیزدیگری که انسان رابیادمردن می اندازد
pick up a trail/scent <idiom> U تشخیص جای پای انسان یا حیوان
zooplasty U فن پیوند زدن گوشت جانور به انسان
psilanthropy U عقیده باینکه مسیح جز انسان نبوده
crumpled rose leaf U چیزی که خوشی انسان رامنغض میکند
protohistory U مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
theriaanthropism U پرستش موجوداتی که نیمی انسان ونیمی جانورباشند
metempsychosis U حلول روح متوفی در بدن انسان یا جانوردیگری
voice U تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
acanthocephala U انواع کرمهای قلاب دار رودهء انسان
animalist U مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
voicing U تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
external ear U گوش بیرونی [کالبد شناسی بدن انسان]
anthropometry U مبحث سنجش و اندازه گیری بدن انسان
voices U تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
anthropometric U وابسته به مبحث اندازه گیری بدن انسان
cerumen U جرم گوش [کالبد شناسی بدن انسان]
outer ear U گوش بیرونی [کالبد شناسی بدن انسان]
earwax U جرم گوش [کالبد شناسی بدن انسان]
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1incentive
1چیزی که عوض داره گله نداره
1the selected wells are 5 boreholes only, and desired samples quantity is 150-200 kg
2تعریف فونتیک چیست؟
1The present situation in Afghanistan is quite problematic. The country has very little in the way of existing infrastructure, and no real prospects for economic growth aside from the illegal drug trad
1Simultaneously, those engaged in the work of basic disciplines have become increasingly aware of the of organizations in society and have begun to concentrate attention on relevant problems.
1conscious
1Youths are strongly influenced by the media
1wife is life life is knife knife kill the life
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com